آب را گل نکنیم:

در فرو دست انگار،کفتری می خورد آب.

یا که در بیشه ای دور،سیره ای پر می کشد.

یا در آبادی،کوزه ای پر می گردد.

آب را گل نکینیم:

شاید این آب روان،می رود پای سپیداری،تا فرو شوید

                                                                اندوه دلی.

دست درویشی شاید،نان خشکیده فرو برده در آب.

 

زن زیبایی آمد لب روز،

آب را گل نکنیم:

روی زیبا دو برابر شده است.

 

چه گوارا این آب!

چه زلال این رود!

 

مردم بالا دست،چه صفایی دارند!

چشمه هاشان جوشان،گاوهاشان شیر افشان باد!

من ندیدم دهشان،

بی گمان پای چپر هاشان،جا پای خداست.

مهتاب آنجا،می کند روشن پهنای کلام.

بی گمان در ده بالادست،چینه ها کوتاه است.

مردمش می دانند،که شقایق چه گلی است.

بی گمان آنجا آبی،آبی است.

غنچه ای می شکفد،اهل دل با خبرند.

چه دهی باید باشد!

کوچه باغش پر موسیقی باد!

مردمان سر رود،آب را می فهمند

گل نکردندش،ما نیز

آب را گـــــــــــل نــکنــیــم!



تاريخ : چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, | 11:52 | نویسنده : S@Ra |

باز باران   با ترانه   با گهر های فراوان   میخورد بر بام خانه

من به پشت شیشه تنها   ایستاده    در گذر ها   رود ها راه اوفتاده

شاد و خرم    یک دو سه گنجشک پرگو    باز هر دم    می پرند این سو و آن سو

می خورد بر شیشه ودر   مشت و سیلی    آسمان امروز دیگر   نیست نیلی

یادم آرد روز باران    گردش یک روز دیرین    خوب و شیرین    توی جنگل های گیلان:

کودکی ده ساله بودم    شاد و خرم  ،  نرم ونازک  ،  چست و چابک.

از پرنده  ،  از چرنده  ،  از خزنده     بود جنگل گرم و زنده

آسمان آبی چو دریا  ،  یک دو ابر اینجا و آن جا    چون دل من    روز روشن

بوی جنگل تازه و تر    همچو می مستی دهنده  ؛  بر در ختان میزدی پر    هر کجا زیبا پرنده.

برکه ها آرام و آبی    برگ و گل هر جا نمایان    چتر نیلوفر درخشان    آفتـــــابی!

سنگ ها از آب جسته  ،  از خزه پوشیده تن را    بس وزغ آنجا نشسته  ،  دم به دم در شور و غوغا.

رودخانه  ،  با دو صد زیبا ترانه    زیر پا های درختان     چرخ می زد...چرخ می زد همچو مستان

چشمه ها چون شیشه های آفتابی    نرم و خوش در جوش و لرزه   توی آن ها سنگ ریزه    سرخ و سبز و زرد و آبی

با دو پای کودکانه    می دویدم همچو آهو  ،  می پریدم از سر جو     دور می گشتم ز خانه

می پراندم سنگ ریزه    تا دهد بر آب لرزه    بهر چاه و بهر چاله    می شکستم«کرده خاله»

می کشانیدم به پایین    شاخه های بید مشکی    دست من می گشت رنگین    از تمشک سرخ و مشکی

می شنیدم از پرنده    داستان های نهایی    از لب باد وزنده    راز های زندگانی

هر چه می دیدم در آن جا    بود دلکش،بود زیبا    شاد بودم  ،  می سرودم:

«روز،ای روز دلارا!   داده ات خورشید رخشان    این چنین رخسار زیبا    ورنه بودی زشت و بی جان!

این درختان    با همه سبزی و خوبی    گو،چه می بودند جز پا های چوبی    گر نبودی مهر رخشان؟

روز،ای روز دلارا!    گر دلاراییست از خورشید باشد    ای درخت سبز و زیبا    هر چه زیباییست از خورشید باشد..»

اندک اندک،رفته رفته،ابر ها گشتند چیره    آسمان گردیده تیره    بسته شد رخساره خورشید رخشان   ریخت بــاران،ریخت بــاران!!

جنگل از باد گریزان    چرخ ها می زد چو دریا  ،  دانه های گرد باران    پهن می گشتند هر جا

برق چون شمشیر بران    پاره می کرد ابر ها را  ،  تندر دیوانه غران    مشت می زد ابر ها را

روی برکه مرغ آبی    از میانه،از کناره  ،  با شتابی  ،  چرخ می زد بی شماره

گیسوی سیمین مه را    شانه می زد دست باران    باد ها با فوت خوانا    می نمودندش پریشان

سبزه در زیر درختان    رفته رفته گشت دریا    توی این دریای جوشان    جنگل وارونه پیدا

بس دلارا بود جنگل!    به!چه زیبا بود جنگل!    بس ترانه،بس فسانه  ،  بس فسانه،بس ترانه

بس گوارا بود باران!   به!چه زیبا بود باران!   می شنیدم اندر این گوهر فشانی    راز های جاودانی،پند های آسمانی:

«بشنو از من،کودک من  ،  پیش چشم مرد فردا    زندگانی،خواه تیره،خواه روشن؛هست زیبـا،هست زیبــا،هست زیبـــا!!»



تاريخ : شنبه 9 دی 1391برچسب:, | 12:6 | نویسنده : S@Ra |

در هر موجود زنده آهنگی ویژه نوشته شده است ودر تمام هستی،همه ما مشغول نواختن آهنگی منحصر به فرد هستیم.

در انسان هر ژن خود آهنگی پیچیده می سازد و به این ترتیب،هر انسان تبدیل به کنسرت با شکوهی می شود،در حالی که خود در آهنگ آفرینش یک آهنگ است.

کلمه Universe که در زبان انگلیسی برای توصیف بی نهایت به کار می رود از دو جزء Uni به معنی یک و Verse به معنی آواز ساخته شده است؛پس نتیجه این می شود که جهان یعنی یک آواز.به تازگی دانشمندان ستاره شناسی نیز به این نتیجه رسیده اند که آفرینش انسان با یک انفجار بزرگ نیست بلکه با یک نوای آرام آغاز شده.نوایی که به تدریج منتشر شده و اکنون در تمام فضا جریان دارد.محققان دانشگاه کمبریج نیز یافته اند که خورشید در کهکشان آوازی خاص و ریتمیک می خواند.اصوات و نوا ها نه تنها در اعماق فضا،بلکه در ملکول ها و اتم ها نیز یافت شده اند.دکتر دیوید دیمر زیست شناس و سزوان ژاندار موسیقی دان،سراغ شگفتی ترین ملکول حیات که DNA است رفته اند.این ایده که DNA و موسیقی می تواند با هم مرتبط باشند برای اولین بار توسط دکتر سوسومواوهنو مطرح شد.DNA نردبانی مارپیچ است که از یک سری رمز تکرار شونده تشکیل شده است.رمز هایی که با ترجمه بخش اندکی از آن،پروتئین ها و در نهایت موجودات زنده شکل می گیرند.DNA زبان مشترک در بین تمامی موجودات زنده روی کره زمین است؛از آغاز حیات تا کنون!!!

دکتر دیمر و ژاندار،در طی آزمایشات علمی و با ثبت ارتعاشات مولکول DNA به وسیله اسپکترو مادون قرمز و تبدیل فرکانس ها به نت موسیقی،سعی کردند این زبان مشترک را به صوت ترجمه کنند.

آن ها فرکانس های DNAی یک سلول را به نت ترجمه کرده و شروع به نواختن کردند.نتیجه شگفت انگیز بود،یک موسیقی بسیار زیبا!!!

بسیاری از افراد با شنیدن موسیقی DNA خود کاملا هیپنوتیزم و مسحور شده اند و بسیاری دیگر ساعت ها گریختند.

با DNA نه تنها می توان موسیقی ساخت بلکه حتی امکان معکوس کردن فرآیند نیز ممکن است.به بیان دیگر شما یک بخش از موسیقی را برداشته و نت ها را به واحد های سازنده DNA برمی گردانید.در پایان نتیجه شبیه یک رشته از DNA می شود.اوهنو تلاش کرد تا با قطعه شوپن این کار را انجام دهد؛در پایان نتیجه شبیه یک ژن سرطانی شد!

 



تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, | 16:58 | نویسنده : S@Ra |

1-ورزش های گروهی

2-کمک گرفتن از نور خورشید

3-معاشرت با دوستان و خانواده

4-پرورش دادن خلاقیت در خود

5-اختصاص دادن زمانی برای تمدد اعصاب

6-دوری از مواد مخدر و الکل

7-خوابیدن به اندازه کافی

8-فعال بودن

9-و...



تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, | 16:36 | نویسنده : S@Ra |

-سابقه خانوادگی افسردگی

 -شکست در کار یا ازدواج

-مرگ یافقدان یکی از عزیزان

-وابستگی به الکل

عصبانیت یا احساس دیگری که فرو خورده باشد

-وجود یک بیماری یا معلولیت عمده

-خشونت در خانه و خانواده

-از دست دادن یک چیز مهم مثل شغل یا سرمایه

-تغییر شغل یا نقل مکان به جای دیگر

-گذر از یک مرحله زندگی به مرحله دیگر مثل یائسگی

-داشتن بعضی از بیماری ها مثل دیابت،اختلالات هرمونی،سرطان،ایدز و...



تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, | 16:22 | نویسنده : S@Ra |

-از دست دادن حافظه

-مشکلات زبانی گفتاری

-مشکل در انجام امور زندگی و کار های روزمره

-سردرگمی زمانی و مکانی

-کاهش قوه قضاوت

-مشکل در تفکر انتزاعی

تغییر در رفتار و خلق و خوی

-قرار دادن اشیا در جای غلط

-از دست دادن قوه ابتکار و نوآوری

-تغییر شخصیتی

-و...



تاريخ : دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, | 23:27 | نویسنده : S@Ra |

-کاهش نگرانی های بیمار و مراقب

-افزایش کیفیت زندگی بیمار و مراقب

-تامین آسایش بیمار

-استفاده از دارو های درمانی موثر بر شناخت

-رفع گرسنگی و تشنگی بیمار

-تشویق بیمار به فعالیت های فیزیکی

-کنترل درد و تب

-رفع عوامل تحریک کننده از محیط

-استفاده از دارو های ضد روان پریشی

-استفاده از دارو های ضد افسردگی

-استفاده از دارو های ضد تشنج

-استفاده از دارو های ضد اضطراب و درد آور

-و...



تاريخ : دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, | 23:20 | نویسنده : S@Ra |

-گلوسیت(التهاب زبان)

-مشکل در حفظ درجه حرارت بدن

-سردرد

-سرد شدن دست ها و پا ها

-ناخن های شکننده

کاهش عملکرد در مدرسه یا کار

-کند شدن تکامل شناختی و اجتماعی در کودکی

-تند شدن ضربان قلب

-تنگی نفس غیر معمول در هنگام ورزش

-احساس ضعف و خستگی

-رنگ پریدگی

-و...



تاريخ : دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, | 12:59 | نویسنده : S@Ra |

آویشن شبه درختچه ای همیشه سبز و کوتاه است که ریشه ای محکم و ساقه های منشعب دارد،برگهایش بدون دمبرگ و منشعب می باشد.برگهای جوان کرک دارند.گلهای صورتی دارد که درون سنبله هایی در نوک شاخه تجمع یافته اند.

خواص

-افزایش ترشحات و سرعت تخلیه آن در مجاری تنفسی

-اثر ضد باکتریایی

-گشاد کننده مجاری تنفسی و کاهش سرفه

-رقیق کردن خلط مجاری تنفسی

-ضد اسپاسم مجاری گوارشی



تاريخ : دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, | 12:43 | نویسنده : S@Ra |

1-رفع سر درد

2-سلامت پوست

3-رفع کمردرد

4-کاهش عفونت ها

5-رفع گرفتگی عضلات

6-داشتن تمرکز بیشتر

7-رفع آرتروز

8-درمان آسم

9-بر طرف کردن فشار خون بالا

10-رفع بوی بد دهان



تاريخ : پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, | 18:3 | نویسنده : S@Ra |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد